نقش آمریکا در تنش‌های اخیر روسیه - اوکراین

نقش آمریکا در تنش‌های اخیر روسیه - اوکراین

۳۰ فروردین ۱۴۰۰ | ۱۱:۴۳ کد : ۳۲۵۴ تحلیل راهبردی
تعداد بازدید:۲۷۷۴
تحرکات جدید در مرزهای روسیه و اوکراین بیش از آنکه از روابط دوجانبۀ مسکو – کی یِف ناشی شود، به احیای اختلافات سنتی و رقابت‌های ژئوپلیتیکی بین روسیه و آمریکا ارتباط پیدا می‌کند.
نقش آمریکا در تنش‌های اخیر روسیه - اوکراین

با تغییر و تحولاتی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اتفاق افتاد عملاً پیش‌بینی می‌شد که روی کار آمدن جو بایدن مجدداً اختلافات و تنش‌ها با روسیه را افزایش دهد. در حالیکه در دورۀ ریاست جمهوری دونالد ترامپ تروریست بخش مهمی از اختلافات واشنگتن با مسکو در حالت فریز شده نگه داشته شده بود و ترامپ تمایلی به فعال کردن این گسل‌های اختلافاتی نداشت، اما بایدن با در پیش گرفتن سیاست سنتی دمکرات‌ها و به ویژه سیاست دوران باراک اوباما در قبال روسیه به گونۀ دیگری عمل می‌کند. اگر اصل بحران اوکراین را نیز مورد بررسی قرار دهیم متوجه می‌شویم که در بحران سال ۲۰۱۴ عملاً این آمریکایی‌ها بودند که باعث تغییر و تحولات در نظام سیاسی اوکراین شدند و بعد نیز آن تغییرات، عواقب ژئوپلیتیکی متعدد ازجمله انضمام شبه جزیره راهبردی کریمه به خاک روسیه را در پی داشت؛ بنابراین همان‌طور که آمریکایی‌ها در آن دوره سعی کردند از برگ اوکراین در برابر روسیه استفاده کرده و یک عرصۀ جدید برای تقابل با مسکو ایجاد کنند در حال حاضر نیز بایدن همان سیاست سنتی را در دستور کار قرار داده است. علاوه بر این ارتباطاتی که بایدن در حوزۀ مسائل اقتصادی با بسیاری از نخبگان سیاسی و اقتصادی اوکراین داشته نیز مزید بر علت شده است. در عین حال مسئلۀ ارتباطات اقتصادی پسر بایدن به نقطه ضعفی در انتخابات ریاست جمهوری برای او مبدل شده بود و ترامپ بارها روی این نقطه ضعف و معاملات اقتصادی پسر بایدن با اوکراینی‌ها دست گذاشت و سعی کرد از این ناحیه به رقیب دمکرات خود ضربه بزند. آنچه مشخص است روی کار آمدن بایدن و ارتباطات اقتصادی خانواده وی با اوکراینی‌ها به مثابه یک لابی برای کی یِف در واشنگتن عمل می‌کند و از این طریق تلاش دارند تا موضع اوکراین را در این درگیری و تنش تقویت کنند.

بنابراین هم تغییر رئیس‌جمهور در آمریکا و پیگیری سیاست‌های تنش‌زا با روسیه، و هم ارتباطات شخصی خانواده بایدن با اوکراینی‌ها ازجمله دلایلی هستند که در شرایط فعلی باعث تشدید تنش شده‌اند. کما اینکه در روزها و هفته‌های اخیر آمریکایی‌ها به شکل علنی مجدداً حمایت تسلیحاتی خود را از اوکراین افزایش داده‌اند. از سوی دیگر در خصوص تلاش‌های روسیه برای حذف اوکراین از معادلات مربوط به انتقال گاز به اروپا باید توجه داشت که این سیاست، سیاستی بوده که روس‌ها در دو دهه سعی کرده‌اند مورد استفاده قرار دهند و مقامات روس سعی کرده‌اند از سلاح انرژی و به طور مشخص سلاح گاز برای فشار بر دولت‌های مختلف اوکراین استفاده کنند. کما اینکه حداقل دو بار در زمستان‌های سخت از انتقال گاز به اوکراین ممانعت به عمل آوردند و در پی آن با توجه به اینکه یکی از مهم‌ترین خطوط انتقال گاز روسیه به اروپا از اوکراین عبور می‌کند لذا در انتقال گاز به کشورهای اروپایی نیز اختلال به وجود آمد. بعد از این تنش‌ها، هم روس‌ها و هم اروپایی‌ها به این نتیجه رسیدند که با احداث خطوط لوله جدید از تأثیر این تنش‌های سیاسی بر مسئله انرژی تا حد زیادی بکاهند. ما حصل این تلاش، شکل‌گیری خط لوله جریان شمالی و جریان جنوبی بود.

در حال حاضر موضوع مهم‌تری که در حوزۀ انرژی مطرح است این است که آمریکایی‌ها اساساً نه از اوکراین بلکه از هیچ مسیر دیگری نیز تمایل ندارند که گاز روسیه به سمت اروپا برود. چرا که اعتقاد دارند واردات گاز از روسیه باعث ایجاد وابستگی کشورهای اروپایی به روسیه می‌شود که این مسئله برای آمریکا در بعد سیاسی خوشایند نیست. ضمن اینکه در حوزۀ اقتصادی نیز آمریکایی‌ها در سال‌های اخیر سرمایه‌گذاری‌های زیادی روی استخراج نفت و گاز شیل انجام داده‌اند و با هدف آنکه بتوانند بازارهای صادراتی جدید به دست بیاورند، کشورهای اروپایی را به عنوان یکی از مقاصد خود در نظر گرفته‌اند.

بنابراین این مسئله که واشنگتن بخواهد در این روند اخلال ایجاد کند چندان دور از ذهن نیست. کما اینکه در دورۀ ترامپ هم شرکت‌های دخیل در ساخت خط لوله گاز نورد استریم که گاز را از روسیه به کشورهای اروپایی انتقال می‌داد تحت تحریم قرار دارند. قاعدتاً بایدن نیز همین سیاست را در برابر روسیه دنبال خواهد کرد و هدف اصلی آمریکا این است که تا حد ممکن از انتقال گاز روسیه به اروپا ممانعت به عمل آورد. بعد از بحران سال ۲۰۱۴ در روابط روسیه و غرب که به واسطۀ همین بحران اوکراین به وجود آمد، روس‌ها اساساً به سمت تجدید نظرهای کلان در حوزۀ سیاست خارجی‌شان حرکت کرده و تلاش کردند که روابط خود را با کشورهای غیرغربی از جمله چین، هند و ایران گسترش دهند. در نتیجه می‌توان متصور بود که هر میزان تنش بین مسکو و غرب افزایش پیدا کند، روس‌ها تمایل بیشتری به توسعه روابط با کشورهای دیگر به ویژه کشورهایی که با غرب دارای درجه‌ای از تعارض هستند پیدا خواهند کرد که در این بین ایران می‌تواند شریک قابل اتکایی برای روسیه باشد.

منبع تحلیل: شورای راهبردی روابط خارجی

توضیح: «گزارشات و تحلیل‌های راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیل‌های راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاه‌ها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمی‌باشد.»

کلید واژه ها: روسیه گاز روسیه اوکراین گاز انتقال گاز بایدن سیاست تنش


نظر شما :