الگویِ ورشکسته لیبرال دموکراسی غرب و نسخه جدید مدیریت جهانی

۲۵ فروردین ۱۳۹۹ | ۱۱:۰۹ کد : ۴۰۹ تحلیل راهبردی
تعداد بازدید:۲۶۰۸
تحولاتِ ماه‌های گذشته و بحران‌هایِ جهانی نشان داد، در دوران جدیدی از نظمِ نوین قرار داریم که قرار است جهان بر اساسِ مفاهیم جدید و ادبیات تازه سیاسی اداره شود
الگویِ ورشکسته لیبرال دموکراسی غرب و نسخه جدید مدیریت جهانی

 

بی تردید می‌توان گفت در دورانِ جدیدی از نظم نوین قرار داریم که قرار است جهان براساس مفاهیم جدید و ادبیاتِ تازه سیاسی اداره شود، به ویژه اینکه در ماه‌هایِ گذشته بحران‌هایی رخ داد که ناتوانی و شکستِ مدل‌های غربی برای اداره حکومت ‏ها در جهان را به اثبات رساند. به یقین، این عصر جدید را می‌توان فصلِ تغییر و لحاظ متغیرات جدید در تمامی حوزه‌های سیاست بین‌الملل، فرهنگ برایِ اداره جهان به شمار آورد.

شاید اگر در دهه‌های پیش مناسبت‌های اسلامی مانند نیمه شعبان، روز قدس و … تنها یک مناسبت اسلامی مربوط به مسلمانان و شیعیان تلقی می‌شد و در دهه‌هایِ پیش تلاش می‌شد تا این مناسبت‌ها در داخلِ مرزها و تنها در اندازه برگزاری یک مراسم محدود شود اما تمامی رویدادهای سیاسی و فرهنگی جهان به سمتی پیش رفت که این مناسبت‌ها و این مفاهیم را به عنوان یک بسته ارزشمند اعتقادی و محتوایِ ایدئولوژیک برای ترسیم آینده ملت‌های جهان قرار داد.

از این رو ما مشاهده کردیم که مناسبت‌هایی مانند روز جهانی قدس تا چه اندازه مناسبت‌هایِ جهانی و منطقه‏ای را تغییر داد و سبب شد تا قدس به عنوانِ یک اولویت اسلامی در تمامیِ معادلات جهانی و منطقه‌ای مطرح شود. بنابراین انقلاب اسلامی ایران تلاش کرد تا دیگر این نگاه سطحی به مناسبت‌های اسلامی و مفاهیمِ ارزشمند اهل بیت از بین برود و از آن برایِ پیشبرد گفتمانی ارزشمند اسلامی و تأثیرگذاری در تمامیِ فرآیندهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی بهره گرفت.

واقعیت این است آنچه که انقلاب ایران در ذاتِ خود به جهان ارائه داد تعریفِ جدیدی از اسلام سیاسی مبارز و عملی بود که بایستی از گوشه خانه‌ها به میدان و اجتماع و حوزه سیاست هم می‌آمد و این موضوع حتی در زمینه سیاست بین‌الملل هم گسترده شد. آنچه که رهبری معظم انقلاب اسلامی ایران روز پنج‌شنبه (۲۱ فروردین ۱۳۹۹) در سخنان خود به آن اشاره کردند در نوعِ خود بی نظیر بود. اگرچه سخنان رهبری همواره در کنارِ هشدارها، خطابه‌ها و توصیه‌ها بخش مهمی از آن به همین کلید واژه‌های مهم اشاره داشت. اما سخنان ایشان با توجه به تحولات بحران کرونا و ناتوانی غرب و آمریکایی‌ها در برابر این ویروس بسیار با اهمیت است.

عدالت جهانی و مفهوم انتظار و اعتقاد به رجعت یک مفهوم جهان شمول شده است که در تمامیِ ادیان به گونه‌های متفاوت وجود دارد. اگرچه نگرش‌هایِ متفاوتی به این موضوع وجود دارد اما همگی حاکی از یک انگیزه و یک ذاتِ مشترک بشری و انتظار برایِ رجعت و بازگشت منجی برای رهایی بشر است. اما چرا این مفهوم در روزها و ماه‌ها و سال‌هایِ اخیر بیشتر در فطرتِ انسان‌ها بیدار شده به این دلیل است که تمامیِ بشر و مدل‌هایِ موجود برایِ اداره بشر شکست خورد. بشرِ امروز در ابعاد دینی و انسانی از اساس فطرتِ خود فاصله گرفته است مدل‌های غربی و لیبرالیسم و بی دینی نتوانسته است که بشر را نجات دهد.

حتی برخی مدل‌هایِ دینی و اسلامی نیز در سایه مدیریتِ همین مدل‌ها تعریف شده است و برنامه خاصی برایِ مدیریت بشر نداشته است به ویژه اینکه برخی از این مدل‌هایِ دینی و حتی نمونه‌هایِ غیر اسلامی آن هم با نمونه‌های و الگوهای واقعی منطبق نبود و بیشترِ آن‌ها تحریف شده و براساس برداشت‌های سطحی و قرائت‌هایِ نادرست و حمایت‌هایِ سیاسی و مالی سازمان‌هایِ امنیتی و جاسوسی غرب ایجاد شد.

از اینرو برخی الگوها مانند داعش به وجود آمد. اینها تلاشی بود تا اساسِ نسخه اسلامی نجات بشریت که همان اسلام ناب محمدی و سیاسی است به حاشیه برود. از این رو می‌توان تمامیِ تحولات و رویدادهای اخیر منطقی در سال‌ها و دهه‌هایِ گذشته را در این موضوع تفسیر کرد که تمامی نگرانی غرب از موفقیت مدل اسلام واقعی در اداره دولت و حکومت است.

از سویی دیگر استناد برخی اندیشمندان به تجربه‌هایِ تاریخی اروپا براساس اشتباه تاریخی در قرون وسطا و تکیه به دورانِ شکوفایی رنسانس از مهم‌ترین عناصر درکِ نادرست بشر غربی درباره تحولات دینی بود. انسانِ غربی اساساً نمی‌داند رنسانس را کسانی به وجود آوردند که در ایجاد فضایِ تاریک قرون وسطا نقش اساسی داشتند.

واقعیت این است که نه دورانِ تاریک قرون وسطا به خاطرِ مفهوم دینی و اعتقادات مذهبی به وجود آمد و نه آنکه بی دینی نقش مهمی در پیشرفتهای صنعتی و علمی داشت. اما به هر حال دورانِ قرون وسطی و رنسانس بهانه و دستاویزی برایِ روشنفکران و نظریه پردازان غربی شد که تا آنجا که بتوانند دین را به حاشیه ببرند و بعدها هم تلاش کردند برایِ گسترش حوزه نفوذ اقتصادی و سیاسی خود این مدل را برایِ جهان سوم و ملت‌هایِ منطقه نیز تعریف کنند که در این‌باره البته نباید نقشِ مهم روشنفکران غربی را در ترویجِ این مفهوم نادیده گرفت.

به هر حال در روزهایِ گذشته ناتوانیِ مدل غرب در مقابله با کرونا و نیز ضعفِ سازمان‌های بین‌المللی و جهانی و زیرساختِ این سازمان‌ها در تمامی ابعاد برای مقابله با این بحران برایِ افکار عمومی مشخص شد. سازمان‌هایی که تمامی تلاش آنان بر تغییرِ مفاهیم انسانی و اخلاقی استوار شده بود تا در راستای منافع غربی حرکت کند. قرار بود نهادهایِ جامعه بشری به ابزاری برای حمایت از حقوق بشر و زندگیِ انسانی حتی برای خود غرب تبدیل شود که در این مفهوم شکست خورد و امروز تنها ابزارِ حمایت از یک جمعیت کمتر از ۵ درصدی در جهان است.

موضوع دیگر اینکه نباید فراموش کرد در سایه بحران کرونا تحولاتِ جهانی و ظلمِ غربی و آمریکایی و صهیونیستی علیهِ ملت‌های جهان به حاشیه برود. موضوعی که رسانه‌های غربی تلاش می‌کنند تا با استفاده از این بحران از اهمیّت آن اعتبار زدایی کنند. امروز همین بحرانِ کرونا در سایه سیاست‌های دوگانه غرب قربانیان خود را از بین ملت‌های فقیر و مظلوم انتخاب می‌کند. البته اگر بپذیریم که غرب و آمریکا در راه اندازیِ یک فرآیند جنگ میکروبی نقشه نداشتند. در پایان باید گفت بشر امروز بیش از هر دوران دیگر نیازمند عدالت جهانی و یک منجیِ عادل است تا او را از تمامی این گمراهی و جهل و بی اخلاقی رهایی بخشد.

منبع تحلیل: خبرگزاری مهر

توضیح:

«گزارشات و تحلیل‌های راهبردی ارائه شده از منابع معتبر داخلی و خارجی صرفاً برای آشنایی و تنویر افکار نخبگان و مدیران راهبردی کشور با تحلیل‌های راهبردی روزآمد بوده و لزوماً منطبق با دیدگاه‌ها و نظرات دانشگاه عالی دفاع ملی نمی‌باشد.»

کلید واژه ها: آمریکا غرب اسلام ظهور


( ۱ )

نظر شما :