سخن سردبیر
سخن سربیر
نظام بین الملل و ظهور گفتمان انقلاب اسلامی
در مورد اینکه نظام بینالملل تحت تاثیر چه گفتمانهایی میتواند ساختار روابط بینالملل را در ابعاد مختلف شکل دهد، دو دیدگاه مادیگرا و معناگروجود دارد، اما گفتمان حاکم بر نظام بینالملل موجود، مبتنی بر رویکرد مادی گرا است، یعنی هنجارها و ارزشها، عمدتاً لیبرالی است. این ساختار سلسلهمراتبی است که بین قدرتهای بزرگ شکل گرفته است. وقتی لفظ ساختار بیان میشود، این به معنی توزیع قدرت بین کشورها بوده و لذا باید تأکید کرد که منظور توزیع بین قدرتهای بزرگ است و قدرتهای بزرگ به ساختارها شکل میدهند و بقیهی کشورها در قید آن نظام، عمل میکنند.
دیدگاههای ساختارگرا، جبرگرا هم هستند؛ یعنی اگر ساختاری شکل گرفته باشد، بهخصوص در دیدگاه مادیگرا، فرضاً میگویند غیر دو قطب موجود، کسی نمیتواند تغییری در نظام قطبی ایجاد کند. بنابراین این نوع تلقی از نظام بینالملل محافظهکارانه هم می باشد. این تفکر که کشورهای مستقل از قدرت های جهانی نمی توانند تغییری در این نظام ایجاد کنند، یکی از بازتابهای این نظام بینالملل جبرگرایانه است که برای کشورها چندان عاملیت قائل نیستند و نظم آن، نظمی محافظهکار است. خود این نظام در پی این است که این نظم محافظهکارانه را حفظ کند و بنابراین با هرگونه نیروی تغییرطلبی تحتعنوان تجدیدنظرطلب، مقابله میکند. در بستر چنین نظامی یکی از بزرگترین و مهم ترین حوادث و رویدادهای قرن بیستم، وقوع انقلاب اسلامی در ایران بود. ااین رویداد بزرگ به رهبری حضرت امام خمینی (ره) توانست بسیاری از معادلات جهانی و روابط قدرت های بزرگ را تغییر داده و تحولات گسترده ای در نظام بین الملل ایجاد نماید. انقلاب اسلامی در دوران جنگ سرد و نظام دو قطبی به وقوع پیوست و به دلیل ماهیت دینی و مذهبی خود نتایج و تاثیرات بسیار گسترده ای در جهان و به ویژه جهان اسلام ایجاد نمود و از این حیث می توان آن را در ردیف بزرگترین رویدادهای قرن بیستم قلمداد نمود. طرح گفتمان انقلاب اسلامی در شرایطی که در آن لائیسم و سکولاریسم ترویج شده و حامیان این اندیشه دین را افیون ملت ها قلمداد می کنند، بیشتر اندیشمندان سیاسی و جامعهشناسان مشهور دنیا را غافلگیر کرد.
هیچکس فکر نمیکرد در کشوری که حیاط خلوت آمریکا در غرب آسیا محسوب می شد و رژیم دست نشانده آن به عنوان یک پایه و ستون اصلی بلوک غرب نقش ژاندارم منطقه را ایفا می کرد، انقلابی از نوع اسلامی با رهبری مرجعی دینی پیروز شود که بسیاری از نظریههای غربی روابط و قواعد نظام بین الملل از جمله نظریات مدرن و پستمدرن را متحول سازد و با طرح گفتمان معنویت، گفتمان توسعه گرا را به چالش بکشد.بنابراین بدون اغراق، غرب در بهمن ۱۳۵۷ دچار ایست مغزی شد و تا مدتها حتی از درک حداقلی رویداد انقلاب اسلامی در ایران عاجز بود. به واقع انقلاب اسلامی به صورت پدیدهای زنده و پویا، موجودیت غرب و نظام سکولاریستی آن را زیر سؤال برد و با ارائه گفتمانی نوین برای ملل تحت ستم، در ایجاد اعتماد و بیدارسازی آنها نقش مؤثری را ایفا نمود و تلاش کرد تا افکار عمومی آنها را برای ایجاد تغییر و تحول در ساختار بینالملل تحت تأثیر قرار دهد.